نقد و بررسى كتاب امر به معروف و نهى از منكر در انديشه اسلامى
نقد و بررسى كتاب امر به معروف و نهى از منكر در انديشه اسلامى
امر به معروف و نهى از منكر در انديشه اسلامى, مايكل كوك, ترجمه احمد نمايى, مشهد, بنياد پژوهش هاى اسلامى, چاپ يكم, 1384 ش.
اشاره
اين كتاب با عنوان انگليسى Commanding Right and) (Forbidding Wrong in Islamic Thought در سال 2000 چاپ شده است كه در نوع خود بزرگ ترين اثر فقهى ـ تاريخى است كه تا كنون يك شرق شناس در يك موضوع فقهى خاص نگاشته است. نويسنده با تتبعى گسترده در اين مبحث, تلاش كرده است ابعاد اعتقادى, كلامى, اجتماعى, فقهى و اخلاقى امر به معروف و نهى از منكر را از ديدگاه مذاهب و گرايش هاى مختلف اسلامى از سده هاى آغازين تا دوران معاصر بر اساس متون اصلى شناخته شده گزارش و بررسى كند. وى بخش بسيار مختصرى را به آراى انديشمندان غيرمسلمان مانند ابن ميمون و ابن عبرى اختصاص داده است.
كتاب در بيست فصل و در پنج بخش اصلى, با عناوين زير تدوين شده است: بخش اول: مقدمه, بخش دوم: حنبليان, بخش سوم: معتزليان و شيعيان, بخش چهارم: ديگر فرقه هاى اسلامى, بخش پنجم: فراسوى اسلام سنتى. نويسنده در ادامه, دو پيوست آورده است كه پيوست اول درباره آيات و احاديث مهم امر به معروف و نهى از منكر است كه خود نويسنده در متن كتاب از آنها استفاده كرده است و پيوست دوم به نظر ابن عبرى درباره نهى از منكر پرداخته است.
درنهايت, نويسنده با ارائه كتاب شناسى گسترده و نمايه, پژوهش خود را به پايان رسانده است. در اين مقاله تلاش خواهيم كرد به بررسى زندگى و آثار مايكل كوك, انگيزه نگارش كتاب و ساختار آن بپردازيم و گزارشى از محتواى كتاب به همراه نقد و ارزيابى آن به دست دهيم.
زندگى و آثار علمى مايكل كوك
كوك به دليل وسعت مطالعات و دانش زبانى و احاطه به منابع اسلامى جديد و قديم, در ميان محققان به عنوان يك اسلام شناس طراز اول شناخته مى شود. از جمله آثار وى مى توان به تاريخ عثمانى (1972), درآمدى بر قرآن, مخالفان نگارش حديث در آغاز اسلام, ريشه هاى كلام و ده ها عنوان كتاب و مقاله ديگر اشاره كرد; با اين حال كتاب امر به معروف و نهى از منكر مهم ترين اثر وى است كه پانزده سال زمان براى آن صرف كرده و براى نگارش آن, بيش از دو هزار كتاب و مقاله به زبان هاى مختلف را ديده است كه حاصل كار او كتابى در حجم 700 صفحه شده است كه 56 صفحه آن را كتابنامه تشكيل مى دهد و براى اولين بار در سال 2000 منتشر گشته است.
انگيزه نگارش
نويسنده كتاب, پس از خواندن اين خبر مى انديشد: (ما به نوعى وظيفه داريم ديگران را از ارتكاب كارهاى ناپسند به همنوعان خود بازداريم), اما به اين نتيجه مى رسد كه در دنياى غرب, نامى براى اين وظيفه وجود ندارد و تعبير (امداد) هم از بيان آن نارسا است; ضمن آنكه فرهنگ غرب به تدوين كلى مواردى كه بايد آن را به كار برد و شرايطى كه مى توان اين وظيفه را ترك كرد, نپرداخته است. مؤلف اعتراف مى كند: خود در اين مورد چيزى نمى دانسته تا اينكه در جريان پژوهش هاى اسلامى خود, از آن آگاه شده, دريافته است اسلام نام و تعاليمى ويژه براى چنين وظيفه اى دارد. اين حادثه جرقه اى بود براى اينكه وى اين فريضه را موضوع تحقيق و تك نگارى معروف خود قرار دهد.
از آن جايى كه در جامعه اسلامى, از اين فريضه برداشت هاى مختلفى وجود دارد و نيز در باب مراتب و شرايط و جايگاه آن در ميان مكاتب گوناگون كلامى و فقهى, تفاوت هاى قابل ملاحظه اى ديده مى شود, وى نمى توانست خود را به يك گزارش و تفسير از اين نهاد قانع كند; از اين رو اثر وى به صورتى درآمد كه از نظر حجم و گستره تحقيق, بى رقيب است. نويسنده در اين اثر علاوه بر آنكه سعى مى كند ديدگاه اسلام و برداشت مسلمانان درباره اين نهاد و تحول آن را نشان دهد, تلاش مى كند نشان دهد اسلام چگونه به اين نهاد دست يافت و آيا مى توان معادلى براى آن در ساير اديان يافت يا خير؟
بخش يكم: مقدمه
اگر آيه هاى قرآنى به نسبت آگاهى كمى درباره نهى از منكر به ما مى دهد و تكاپوى مفسران از كتاب آسمانى برگرفته از درك و برداشتى از نهى از منكر است كه نمى تواند مستقيم از خود آيه هاى گرفته شده باشد, با اين حال مواد گرفته شده از حديث جالب تر است. از ميان احاديث مورد توجه كوك, يك حديث كوفى است كه با اشاره به سلسله مراتب واكنش در برابر نهى از منكر, وى آن را حديث (سه مرحله اى) نامگذارى مى كند4و آن را حديث كليدى براى فهم اين فريضه در ميان جامعه اسلامى مى داند.
در ميان احاديث كثيرى كه دلالت به نهى از منكر دارند, احاديثى هم برخلاف اين مقوله وجود دارند كه براى درك اين تعارض بايد به خاستگاه جغرافياى آنها توجه كرد احاديثى كه منشأ كوفى دارند و راويان آن در كوفه بوده اند, بر اهميت امر به معروف و نهى از منكر تأكيد كرده اند; در حالى كه زادگاه احاديثى كه اين تكليف را كم رنگ مى كنند يا از اهميت آن مى كاهند, عمدتاً شامى مى باشند. نويسنده در آخرين فصل اين بخش, به بررسى انبوهى از سيره نامه هاى اوليه مسلمانان و كتاب هاى گذشتگان كه درباره شرح حال آمران به معروف و نهى از منكر نوشته شده اند, مى پردازد و نگرش آنان را به مسئله, تحليل مى كند.
بخش دوم: حنبليان
كوك پس از بحث و بررسى اين مباحث, نتيجه مى گيرد: از ديدگاه حنبليان, عمده منكرات, سه موضوع زن, شراب و نوازندگى است. آنها نهى از منكر را بيشتر امرى فردى و شخصى مى دانند و تمايلى براى حضور در فعاليت هاى اجتماعى و مبارزه با فساد در اجتماع ندارند و در اين ميان سخنى از آنها درباره حكومت و مبارزه با فسادهاى آن نيست; اما به مرور, انديشه اوليه ابن حنبل دچار تغييرهاى بنيادين مى شود; چرا كه آموزه هاى اين مكتب با تحولات سياسى مرتبط مى گردد نويسنده نيز نمونه هايى از اين تغيير و تحول را در بحث حنبليان بغداد مى آورد; از جمله اينكه: حنبليان بغداد برخلاف ابن حنبل, در تاريخ معاصر خود نقشى فعال ايفا مى كنند و حضورشان در مسائل سياسى و مخالفت با منكرات تعيين كننده مى گردد. در ادامه كوك به دو جابه جايى عمده جغرافياى در تاريخ حنبليان مى پردازد: نخست, جابجايى پايتخت حنبلى از بغداد به دمشق, دوم, برپايى مكتب حنبلى در عربستان در آغاز سده نهم, به گونه اى كه با شكل گيرى اولين دولت سعودى (1158ـ1233 ق) امر به معروف و نهى از منكر هسته مركزى و انديشه و كردار وهابيت شد.
سرانجام با تحولات تاريخى كه براى دولت سعودى به وجود آمد, منجر به افزايش رسمى سازى اين وظيفه شد; به گونه اى كه آموزه غيرسياسى و فردى نهى از منكر ارائه شده از سوى ابن حنبل در زمان سومين دولت سعودى (1319 ق) به يك وظيفه و تكليف ادارى كه به وسيله هاى كميته هاى امر به معروف و نهى از منكر به سرپرستى يك مدير بلندمرتبه وزارتى اداره مى شد, كاهش يافت و اين وظيفه به امرى دولتى تبديل گشت.
بخش سوم: معتزليان و شيعيان
زيديه
از بحث مفصل كوك در اين فرقه مى توان نتيجه گرفت: تمام مطالب زيدى, خواه معتزلى يا غيرمعتزلى, متشكل از دو موضوع است: اولى نبودن نظريه اداى اين وظيفه در دل است و ديگرى تأييد توسل به اسلام در هنگام ضرورت ; توسل جستنى كه بدون هيچ دردسرى دمساز با سنت ديرينه زيديه براى قيام عليه سلطان ستمگر بوده است. هر دو مورد موافق با سنت زيديه و معتزله است; اما تاريخ دوران بعدى زيدى يمن با دو پديده هم عرض, كاهش سنت معتزلى و نفوذ سنت گرايى اهل سنت در اين فرقه مشخص مى شود; در نتيجه درك زيديه از نهى از منكر به صورت فزاينده اى مجذوب انديشه مسلمانان اهل سنت گرديد و مشخص تر از همه, عقيده به انجام دادن آن در دل, بيش از پيش معمول شد. سرانجام سرپيچى از قيام عليه سلطان ستمگر, جاى آن را گرفت.
اماميه
وى پس از تحليل محتواى احاديث شيعه, نتيجه مى گيرد: عملگرايى جاى ويژه اى در احاديث اماميه ندارد; آن گاه در دوره سوم اماميه به بحث و بررسى مسائلى از قبيل: عقلى يا نقلى بودن امر به معروف و نهى از منكر, نياز داشتن به اذن امام در صورتى كه امر به معروف و نهى از منكر منجر به خشونت شود و به بحث وجوب كفايى يا عينى امر به معروف و نهى از منكر مى پردازد. در پايان اين فصل هم گريزى به اسماعيليه زده, بيان داشته است: اين وظيفه جايگاه خاصى در بين آنان ندارد.
بخش چهارم: حنفيان
كوك نخست وضع فكرى آنان را تا قبل از دولت عثمانى بررسى مى كند و نشان مى دهد نهى از منكر يكى از اصول اعتقادى ابوحنيفه است; سپس به بررسى آراى شارحان دوران عثمانى مى پردازد كه سخت متأثر از غزالى هستند. با مرور تفصيلى ادبيات حنفى درباره امر به معروف و نهى از منكر, كوك به دو نتيجه مى رسد: نخست: ما در كتاب هاى كلامى مخصوصاً فقهى با كمبود منابع روبرو هستيم و آنچه وجود دارد, از نظر محتواى عقيدتى مبهم است; دوم: ديدگاه حنفى نگاه آسان گيرانه به مسئله نهى از منكر است.
شافعيان
كوك معتقد است: قديمى ترين آگاهى درباره اين وظيفه, مربوط به سده چهارم از ابوبكر قفال شاشى (د 365) است كه تفسيرى بر آيه 110 آل عمران دارد. وى به شدت عمل گرا است; در حالى كه شاگرد وى, ابوعبداللّه حليمى (د 403) نظرى برخلاف استادش دارد و آسان گيرى حنفى را كه در بين حنفيان ديديم, از خود حنفى ها بهتر معرفى مى كند. نتيجه اينكه: در بين نويسندگان شافعى, عقيده هماهنگى درخصوص اين وظيفه نمى بينيم; به ويژه از نظر ميزان فعاليتى كه افراد براى انجام آن مجاز هستند, اختلاف نظر دارند.
مالكيان
اباضيه
غزالى
بازنگرى اسلام نخستين
بخش پنجم: فراسوى اسلام سنتى
سرچشمه ها و سنجش ها
كوك به هنگام مقايسه اين تكليف اسلامى با آيين هاى غيرتوحيدى, چيزى كه ارزش نمونه آوردن در وادها و آيين زردشتى باشد, نديده است. كوك در پايان اين بحث يادآور مى شود: همانندى هاى اديان, تأييد اين مطلب است كه بين آموزه نهى از منكر در بين اديان پيوند برقرار است, اما اين همانندها ما را راهنمايى نمى كند كه چگونه اين پيوندها را بررسى كنيم. در نتيجه بايد از مسئله سرچشمه ها بدون نتيجه گيرى بگذريم.
خاتمه
تحليل نهايى
امتيازات كلى كتاب
ب) امانتدارى: نويسنده در بررسى منابع و متون براى بيان و بررسى ديدگاه فرق اسلامى درباره موضوع مورد مطالعه, از هرگونه جعل و تحريف منابع خوددارى كرده, بيطرفانه موضوع را مورد تحليل و ارزيابى قرار داده است.
ج) قضاوت: از آنجايى كه وى به منابع آشنا بوده است و از موقعيت تاريخى آنها باخبر است, لذا با ديدن يك خبر در يك منبع اصيل, آن را بى درنگ قبول نمى كند; براى مثال در بحث اماميه, هنگامى كه به اين نتيجه مى رسد كه يك حديث از امام محمدباقر(ع) دلالت به عملگرايى شيعه دارد, با بيان دلايلى آن را رد مى كند.
د) مؤلف در اين اثر, صرفاً به جمع آورى داده نپرداخته است, بلكه مواد جمع آورى شده را در راستاى هدفى خاص مورد تحليل و ارزيابى قرار داده است.
يى) ارجاعات: يكى از ويژگى هاى مهم اين اثر, دارا بودن ارجاعات فراوان است; به گونه اى كه هيچ ادعايى بدون دليل و ارجاع لازم مطرح نمى شود.
الف) ناديده گرفتن قيام امام حسين(ع): با اينكه قيام امام حسين(ع) در عاشورا محور تفكر شيعى است و متفكران زيادى بر نقش امر به معروف و نهى از منكر در قيام وى تأكيد مى كنند و اين قيام را از منظر امر به معروف و نهى از منكر تحليل كرده اند,5 ولى كوك چندان توجهى بدان نشان نداده است.
ب) گاه نويسنده در بيان مطالب, چنان غرق جزئيات تاريخى مى شود كه خواننده سررشته بحث را از دست مى دهد; براى مثال اين مسئله در داستان زرگر مرو و منابع آن و مسائلى از اين دست ديده مى شود. در تمام مباحث از اين دست, منابع و ارجاعات لازم داده مى شود; ولى مسئله آن است كه گويى براى وى ميان مباحث اصلى كه تكيه گاه كتاب هستند و مسائل مقدماتى, تفاوتى وجود ندارد.
در پايان گفتنى است ترجمه اين كتاب توسط احمد نهايى بسيار روان و سليس مى باشد; بنابراين مطالعه اين اثر براى تمامى انديشمندان و استادان دلبسته به انديشه اسلامى ضرورت مى يابد; ضمن آنكه براى علاقه مندان به مباحث كلى اسلامى و حقوقي… مى تواند كتابى مفيد و سودمند باشد.
*. دانشجوى كارشناسى ارشد تاريخ اسلام, دانشگاه تهران.
پي نوشت ها :
1. Prinston.
2. The NewYork Times, 25 Septamber 1988.
3 . آيات 104 و 110ـ114 آل عمران; 157 اعراف; 71ـ112 توبه; 41 حج و 17 لقمان.
4 . قال رسول اللّه(ص): (مَن رَاى مِنكُم مُنكراً فَليُنكِرهُ بِيَدِهِ فَان لَم يَسْتَطِعْ فَبِلِسَانِهِ فَإنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَبِقَلْبِه لَيْسَ وَرَاءَ ذَلِكَ شَىء مِنَ الاْيِمَانِ): هركس از شما عمل زشتى را ببيند, بايد با دستش از آن باز دارد. پس اگر قدرت نداشت, با زبانش و اگر قدرت نداشت, با قلبش. ايمان به غير از اين نمى باشد (مستدرك الوسائل, ج 2, ص 192, ص 7).
5 . قال الحسين(ع): (إنّى لَمْ أخْرُجْ أشراً وَلاَبَطِراً وَلاَ مُفسِداً وَلاَ ظَالِماً وَإنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ إلاّ صَلاحِ فِى امَّة جَدّى صلى اللّه عليه و آله أن آمُرَ بِالْمَعرُوف وأنهى عَنِ المُنكَرِ وَأسِيرَ بِسيرَةِ جَدَّى وَأبِى عَلِيَّ بنِ أبي طالِبٍ(ع): من از روى هوس و سركشى و تبهكارى و ستمگرى قيام نكردم, تنها به خاطر اصلاح در امت جدّم برخاستم. مى خواهم به نيكى ها فرمان و از بدى ها باز دارم و روش جدّ خود و پدرم على بن ابى طالب(ع) را دنبال كنم (بحارالانوار, ج 44, ص 329).
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}